اینم از پایان کلاس های ترم 4بچه های فقه حقوق.....
امتحانام تموم شدیکی داره حسرت میخوره که چرا کوتاهی کرد یکی خوشحاله که بازم موفق
شد.قبول دارین کلاس باحالی داشتیم؟؟؟؟؟؟؟؟داریم. خواهیم داشت!!همتون یجور خاطره
شدید..هممون دلمون برای همدیگه تنگ میشه ازشیطنت ها گرفته تا عنق بازی و نخاله بازی
هم...واسه دیر اومدن های آقای میثم محمدی...واسه در زدن های الکی آقای خانجانی
وسوال پیچ کردنش با استادسبحانی..واسه تیکه پرانیه آقای زارعی شوخیاش...واسه آقای
پورمجاهد که با یه لحن شیرین سوال میپرسید و عربی حل میکرد..واسه سکوت خانم
جاسمی واسه پچ پچ کردن جانم
خزایی و کفراجی که هیچ وقت کم نیاوردن جلو تذکر های استاد سبحانی...واسه عروس داماد
عزیزمون که بنده خیلی دوسشون دارم و خوشبختیشونو آرزو میکنم...واسه خانم شمع خانی
و صادقی که همیشه سرشون تو جزوه نوشنن بود وخدایی 20حقشون بود..واسه آقای
تمجید که هممون معترفیم به اینکه همکلاسیه بامزه ایه و فقط الکی اذیتش میکنیم چون
هممون دوسش داریم..واسه آروم بودن خانم عبدی و پر هیجان بودن آقای زانیار عبدی..واسه
خانم پاینده و غر زدناش که استاد بسه خسته شدیم...واسه آقای سحاب فیض که همیشه
برام سوال میشد که توکلاس کجا نشسته صداش از کجا میاد؟؟واسه آقای روزبه وقتی با
مبایلش لری جیلی شیرین حرف میزد و همیشه توکلاس کج میشست..آقای سیفی هم
(داماد)هیچوقت کسی خندشو ندید!!!واسه آقای گلی که این اواخر فهمیدم
خیلی آدمه شوخیه و نبودنش تو کلاس خیلی مشخصه...واسه آقای رحیمی معتاد کلاس...(آقا
جان دوس دارم بهت بگم معتاد مشکلیه؟؟)که هیچوقت نفهمیدم چطور امتحان به این سرعت
مینویسه وقبولم میشه.....ماشالاواسه دعوا کردنش با آقای زارعی که تو وبلاگ سایه ی همو
میزدن و از این ور با یه هیجان خاص از باحالی و خوبی های آقای زارعی حرف میزد که من به
دوستیشون حسودیم میشد...وآقای بهنام فلاح حسینی که استاد سبحانی هیچوقت
فامیلیشو درست نگفت...واثبات شدن معرفتش برای بنده توامتحانا....واسه خانم محمدی
رضوان که هم توکلاس بود هم تو جزوه هم تو بحر حرفای اساتید...کلا پایه بود..واسه خانم الهه
محمدی دوست خوبم که خیلی دلسوز و غیر پیش بینی بود..تازه یبار واسم 1شارژ 5هزاری
خرید..از خانم عباسی چی بگم که تکه بخدا...من که عاشقشم...تو اخلاق تو درس تو معرفت
همش 20. ...دلمون واسه خانم خدیجه محمدی با خنده های شیرینش و سوالای کنجکاوانش
تنگ میشه..واسه خانم فرخی.ندا کاظم پور که دختر شیرینیه...و واسه خانم تقی نژاد که
همیشه با یک تک ضربه به در وارد کلاس میشد...همه هم با این حرکت حال میکردیم...اوه
واسه آقای محمودیه باحال مرموز،تیز،فوق العاده شوخ و بامزه...با اون تقلب کردناش ...واسه
کلاسای 31و 32طبقه 3واسه ردیف آخر کلاس واسه آبدار خونش که میرفتیم قند 2در
میکردیم...واسه چپ چپ نگاه کردنای استاد نیازی و مجزی بودن استادرضوانی....هر چند این
3ماه هم به سرعت میگذره ولی از این فرصت استفاده کنید برای ترم بعد بیشتر همو
بشناسید نزارید حسرت زمان از دست رفته رو بخوریم.....من دلم واسه تک تکتون تنگ میشه و
همتونو از ته دلم
دوست دارم...از این که اومدم به این کلاس خیلی خوشحالم چون همتون باحالید....فاطمه قنبری